یادداشتی بر ترانه «فصل تازه»
کار مشترک زویا زاکاریان، واروژان و گوگوش
کار مشترک زویا زاکاریان، واروژان و گوگوش
نگاه کن من چه بیپروا٬ چه بیپروا
به مرز قصههای کهنه میتازم
نگاه کن با چه سرسختی تو این سرما
برای عشق یه فصل تازه میسازم
زنی، به اعتراف به عشق جرئت میکند و در این شهامت فصل تازهای مینویسد برای
قصهای کهنه و بسیار شنیده در شبهای زمستان که در آن زن عاشق از ترس بیآبرویی و
تحقیر از عشق نمیگوید، میسوزد و سکوت میکند.
یه فصل پاک، یه فصل امن و بیوحشت
برای تو که یه گلبرگ زودرنجی
یه فصل گرم و راحت، زیر پوست من
برای تو که با ارزشترین گنجی
«زویا زاکاریان» از میلی لطیف و زنانه میگوید. میل پناه
دادن به معشوق در آغوشی امن و راحت و با همین لطافت نقشها برعکس میشود. زودرنجی
به تصویر کلاسیک مرد در ادبیات ما نمیآید. مردی چون گلبرگ. چه تعبیر زیبایی از
دلدادگی و ضربهپذیر شدن در عریانی عشق. زن مرد را در زیر پوست خود جا میدهد. چون
زمین مادر که گنجی را.
نگاه کن من به عشق تو چه لیلاوار
تن یخبستهی پروازُ میبوسم
بیا گرم کن منُ با سرخی رگهات
من اون رگهای پرآوازُ میبوسم
تو رو میبوسم ای پاکیزهی عریان
تو رو پاکیزه مثل مخمل قرآن
طلوع کن، من حرارت از تو میگیرم
ظهور کن، من شهامت از تو میگیرم
عاشق و معشوق به زیر پوست هم میخزند. از گرمای تن هم گرم میشوند تا ترانهخوان
بالهای یخبستهی پرواز را به حرکت درآورند و بر آیند. پرواز تعبیر شاعرانه اوج
لذت و در این عریانی و خلوت آفتابی عشق، حضور مخمل قرآن حضوری غریب و نفسگیر.
گویی عقد دو عاشق در همین هماغوشی بسته میشود.
بیا از شیشهی سخت و بلند عشق
مثِ ارابهی نور رد بشیم با هم
تنها الماس درخشان عشقی بیپرواست که از این شیشهی سخت و بلند گذشتن میتواند؛
وگرنه از پشت شیشه، آسمان فقط در منظر است. نور و پرندهاند که مالکان آسماناند.
نگاه کن من چه شبنموار چه شبنموار
به استقبال دستهای خزون میرم
هراسم نیست از این سرمای ویرانگر
برای تو من عاشقانه میمیرم
و ناگهان چهرهی مرگ
میان انگشتان گشادهی خزان پیدا. مرگ، پاداش شهامت و شکستن مرزها در سرزمین ما.
عاشقانه مردن.
در بازخوانی این
یادداشت نکتهای توجهم را جلب کرد. در سراسر ترانه واژه «مرد» بهگوش نمیرسد.
نکند من دچار یک سوء تفاهم هستم و «زویا زاکاریان» باز هم تازهای در این ترانه جا
داده. ناگفتهای از عشق دو «زن». فصل تازهای در عشق.
فصل تازه
ترانهسرا: زویا زاکاریان
آهنگساز: واروژان
ترانهخوان: گوگوش
آهنگساز: واروژان
ترانهخوان: گوگوش
* * *
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر