۱۳۹۳/۰۹/۲۱

سردست یارم ـ ترانه‌ای با صدای غزال

این ترانه مال دوران کودکی و جوانی من نیست و من خودم آن را به یاد ندارم. اما گویا در زمان خودش بسیار بر سر زبان‌ها بوده. چند سال پیش در قصۀ کوتاهی به این ترانه اشاره شده بود که مرا کنجکاو کرد و گشتم و پیدایش کردم. و حالا هم می‌گذارم اینجا تا شما هم بشنوید.

نمی‌دانم منظور از «سردست» سرآستین لباس زنانه است یا مردانه. پس نمی‌دانم «یار» ترانه زن است یا مرد. بهتر. شما هر جور دوست‌تر دارید، تعبیر کنید.




 

سردست یارم مخمل طوسی
از آن دو لب بر ما بده، یک دونه بوسی

سر شُو شد، نصف شُو شد، دلم اُو شد
نیومد یارم، گل بی‌خارم
وقت گل سوسن، لبش ببوسم
نیومد یارم، گل بی‌خارم
. . .
سردست یارم مخمل آبی
هجرت کشد ما را چرا خوابی؟
. . .
سردست یارم مخمل مشکی
کی قادر است گوید که تو زشتی؟
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر