۱۳۹۳/۰۴/۲۵

خاک تیره از تو پُرسم . . .




در پُست قبل ترانه‌ای دوصدایی با صدای زنده‌یاد «احمد ظاهر» و خانم «هنگامه» شنیدید. ترانه‌ای که کلام آن برگرفته از چند بیت از شعر «آسمان خالی‌ست» سرودهٔ بانو «سیمین بهبهانی» شاعر معاصر بود.

از «احمد ظاهر»،‌ ترانه‌ای دیگر با نام «باده‌ها خالی‌ست» در دست است که در برخی از اجراها آن را با ابیات سرودهٔ «آسمان خالی‌ست» تلفیق کرده است.

 

ترانه «باده‌ها خالی‌ست» با اجرای «احمد ظاهر»


 
باده‌ها خالی‌‌ست، خالی، ساغر و مینا کجاست؟
درب میخانه است بسته، ساقی زیبا کجاست؟
من که ره گمگشتۀ دشت جنونم عاقلان
راه آرام سعادت‌های این دنیا کجاست؟
اختران پهلوی هم در آسمان‌ها خُفته‌اند
آخر آن چشمک زدن‌ها، آن تپیدن‌ها کجاست؟


خانم «هنگامه» هم‌خوان او در ترانهٔ «آسمان خالی‌ست»، پس از درگذشت «احمد ظاهر» ترانه‌ای در سوگ این هنرمند نام‌آشنا خواند که به نام «قلب ما خالی‌ست» مشهور است. به راستی جای «احمد ظاهر» در موسیقی و در قلب مردم افغانستان خالی است. یادش گرامی.

قلب ما خالی‌ست، خالی، دلبر دل‌ها کجاست؟
خاک تیره از تو پرسم، «ظاهر» زیبا کجاست؟
اشک گرم من چرا در دیده مأوا کرده است؟
خون دل من از تو پرسم، آن چکیدن‌ها کجاست؟
اختران پهلوی هم در آسمان‌ها خفته‌اند
آخر آن چشمک زدن‌ها، آن تپیدن‌ها کجاست؟
خاک تیره از تو پرسم، «ظاهر» زیبا کجاست؟

* * *

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر