۱۳۹۳/۰۸/۲۰

در انتظار یاری که نخواهد آمد - یک فلکلور تُرکی با حال و هوایی زنانه




کسی خانه را برای آمدن یار آماده می‌کند. اما فضای ترانه شاد نیست و بوی خاک نمناک نمی‌آید... انگار این مهیا کردن در رویا اتفاق می‌افتد. انگار که تب‌داری هذیان بگوید. بیشتر واگویه است تا ترانه.

هرچند در روزگار ما دیگر نه رفت و روب، و نه درست کردن چای تنها به عهدۀ زنان نیست، اما با در نظر گرفتن قدمت این ترانۀ مردمی و ریشه‌های فرهنگی آن تقریباً به جرأت می‌توان گفت که ترانه از زبان زنی خوانده می‌شود. و حال و هوای ترانه زنانه است. عجیب این‌که ما این ترانه را بسیار با صدای خوانندگان مرد شنیده‌ایم.

متن ترانه رنگ دلشوره و نگرانی دارد. من در اینجا چند خط کمتر شنیده شده را هم نقل می‌‌کنم که با نشان دادن اتاقی آشفته، و یک‌جا حتی به وضوح از قهر یار حکایت دارد.



اجرایی از این ترانه را با صدای عارف خوانندهٔ قدیمی خودمان بشنوید!

 


کوچه‌لره سو سَپ میشَم
کوچه ها را آب پاشیده‌ام
یار گلنده تُز اولماسون
تا وقت آمدن یار گرد و غبار نباشد

ایله گَلسین ایله گِتسین
آنطور بیاید و آنطور برود
آراموزدا سُز اولماسون
که میان ما حرف و حدیثی نباشد

ساماوارا اُد آت میشام
سماور را آتش می‌کنم
ایستَکَنا گَت سالمیشام
و در استکان قند می‌اندازم
یارُم گدیپ تک گالمیشام
یارم رفته و من تک و تنها مانده‌ام

نه گوزل‌دیر یارُم جانُم
چه زیبا است محبوب من
نه شیرین‌دیر یارُم جانُم
چه شیرین است جانان من

ساماوارا آلیشدورون
سماور را آتش کنید
ماشا ورین گاریشدیرین
آتش را با انبر تند کنید

یارُم منَن کوسوپ گِدیپ
یار به قهر از پیش من رفته
مَنی اونا باریشدیرین
مرا با او آشتی بدهید

پیاله‌لر ایرفته‌دی
پیاله ها روی رف
هر بیری بیر طرفده‌دی
هر یک به سویی افتاده

یارُم گِدیپ بیر هفته دی
یک هفته می‌شود که یارم رفته
گورمَمیشم بیر هفته‌دی
یک هفته است که ندیده‌امش

نه گوزل‌دیر یارُم جانُم
چه زیبا است محبوب من
نه شیرین‌دیر یارُم جانُم
چه شیرین است جانان من
  . . .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر